سورناسورنا، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه سن داره

قشنگ ترین بهانه زندگی

سورنا و پارک

1392/3/26 21:49
نویسنده : مامانی
605 بازدید
اشتراک گذاری

شیرمرد کوچولوی من،از وقتی که هوا یه خورده گرم شده من و بابا تو رو می بریم تاب بازی تو اون پارکی که نزدیک خونه خاله سمیه ست.

تو عاشق تاب بازی شدی ،نمی دونی چه می کردی موقعی که می خواستیم بیاریمت پایین،یک جیغ و دادی می کردی بیا و ببین،ولی خدا رو شکر حالا دیگه نوبتو یاد گرفتی،تا بهت میگیم دیگه نوبت نی نی های دیگست،خودت بی هیچ حرفی با رضایت کامل میای پایین،مامان قربونت بره که اینقدر بزرگ شدی که دیگه می فهمی نوبت چیه،نمی دونی  چه فخر فروشی می کنه بابا،با کمال افتخار تو رو از رو تاب بر می داره میگه قربون پسر با شخصیتم برم.

سرسره بازی هم دوست داری ولی نه به اندازه تاب بازی،ولی از اینکه خودت یاد گرفتی پله ها رو بالا میری و میتونی خودت تنهایی سر بخوری و بیای پایین کیف می کنی،اون موقع قیافت دیدن داره،کاملا تو چهرت پیداست چقدر از این احساس استقلال خوشت میاد.

الانم که دارم این پست رو می ذارم چند روزی هست که دیگه شیرمرد من با باباییش دو تایی مردونه با هم میرن پارک،امروز روز سوم هست که داری تنهایی میری،ولی ناگفته نماند که هی تو پله ها مامانو صدا می کنی،راستی یه چیز دیگه اسممو یاد گرفتی صدا بزنی،آخ که می خوام بخورمت اون موقع.

شازده کوچولوی من،از اینکه لحظه لحظه بزرگ شدنت رو با ذره ذره وجودم احساس می کنم خیلی خوشحالم،تنهای آرزوی من شادی و آرامش همیشگی توست،همیشه عاشقت 

                                                                                                   مامانی

 

اینم چند تا عکس از سورنم تو پارک کودک

 

و اینم سورنا تو پارک لاله

 



پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)